نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
از آنجا که قسمت عمده کشورمان را کویر و مناطق گرم و خشک تشکیل میدهد،آب، در طول تاریخ ، همیشه یک مسئله مهم و حیاتی در ایران بوده است و به علت کم آبی، در گذشته به وسیله آب انبارها، قناتها، چاهها، چشمهها و نظایر آن، سیراب میگردید است.یکی از نقاط کم آب زادگاهم روستای […]
مشکل آب تهران
در رساله خان خانان تحت عنوان(رساله در اصلاح امور) در خصوص وضعیت آب بخصوص در پایتخت در عصر قاجار نوشته شده است: از امور مهمه، حفظ صحت اصلاح آب مشروب است. در امتیاز آب محلات، اهل دقت، بعضی را آب لجن آلود و بعضی را لجن آب آلود دانستهاند. ماده ای از مواد ضاره و کثیفه که در آبهای شهری نباشد نیست. بیرون خانه مردم در آب جاری هزار چیز میشورند و در خانه همان آب را میخورند.
امروز بقدر کفایت آب وارد تهران میشود که اگر آن را اداره کنند و از روی حساب درست به شهر برسانند، همه را کافی خواهد بود و البته هرچه از این قبیل در تهران کرده شود سرمشق از برای سایر بلاد خواهد شد. امروز قریب سی سنگ آب داخل تهران میشود. ده سنگ از آن وقف خواهد بود و بیست سنگ متعلق به صاحبان قنوات است. در هر سنگی پانزده هزار تومان، سیصد هزار تومان قیمت آن است، دو کرور مخارج بنای منبع و وضع مجری خواهد داشت، میشود: هزار و سیصد تومان. اجرتالمثل آن در سال صد و سی هزار تومان است، هرگاه از هر ذرع مربع از زمین تهران که لامحاله از این مقدار آب سهیم است، صد دینار و از هر نفری از نفوس پنج شاهی گرفته شود در سال حق الارض تهران دویست هزار تومان و سرشمار آن دویست و پنجاه هزار تومان خواهد شد که مجموعاً چهارصد و پنجاه هزار تومان باشد و هرکس داند که این اقدام ضرر نخواهد کرد و نفع آن را به هزار کار خیر توان رسانید و به مصرف تدارک منبع و مجاری میاه جدیده و استتمام(پایان بردن، به سرآوردن) قروض لازمه کار توان رسانید. از لوازم حفظ صحت ترتیب باغات عمومی و آب پاشی خیابان ها است که مردم بیچاره جای گردش داشته باشند و ریه خلق از گرد و خاک مصون ماند و این جمله به خواستن فراهم آید، همین قدر باید نوکر و مباشر مکلف باشد که در انجام خدمت خود سعی نموده کفایتی به عرضه شهود برساند.[۱]
موضوع کم آبی در شهر تهران، از بدو انتخاب آن به عنوان پایتخت، مشکلاتی برای ساکنان شهر فراهم میکرد. اگرچه شهر تهران در ایام گذشته، بدین وسعت و دارای این جمعیت نبود، ولی مشکل کم آبی بخصوص در فصل تابستان، هر ساله کم و بیش موجود بود، مخصوصاً در محلات جنوب تهران. با این حال بر اثر توسعه روز افزون شهر و ازدیاد نفوس و ترقی سطح زندگی، طبعاً حوائج و احتیاجات عمومی شهر، روز به روز بیشتر میشد و یکی از مسائل مورد نظر، تامین آب کافی برای ساکنین بود. به همین سبب، در اواسط سلطنت محمدشاه قاجار که تهران بیش از پنجاه هزار نفر جمعیت نداشت و از حیث وسعت، خیلی کوچکتر از امروز بود. حاجی میرزا آقاسی دو نهر بزرگ از رودخانه کرج جدا کرد و به تهران آورد؛ یکی، نهری است که از مسیر دامنه البرز عبور میکرد و از شمال قریه طرشت گذشته به عباس آباد منتهی میشد. از این نهر، به موجب مدارک صحیحه، نه سهم رودخانه حقابه تهران از رودخانه کرج بوده است. پس از برچیده شدن بساط قدرت و قوت حاجی میرزا آقاسی، این شریان حیاتی، قطع و جریان آن به تهران متوقف گردید. دومی، نهری است که از زیره جاده قدیم تهران- قزوین گذشته و به قریه یافتآباد که از ساختههای حاجی میرزا آقاسی است میرسید و به همین اسم، موسوم و دایر بود. مدتی گذشت و آب مصرفی تهران، با چند رشته قنات وقفی و قنات شاه که آن هم وقف است در نهایت ذلت و سختی تامین میشد تا آن که میرزا عیسی وزیر شهر را توسعه داد، او خطر تشنگی پایتخت را به خوبی احساس کرد و با وجود این که قدرت مالیش به واسطه حفر خندق تمام شده بود،
معذلک به هر وسیله ای که بود، قنوات بسیاری حفر نمود. در اواخر دوره ناصرالدین شاه نیز، چند نفر خارجی موفق به اخذ امتیاز حفر چاههای آرتزین گردیدند و در شمال مشغول شدند. لیکن مته چاهکنی شکست و به علت نبودن راه شوسه و اشکالات فوقالعاده که برای حمل و نقل آلات و ابراز فراهم نبود پس از تحمل خسارات، از تعقیب مقصود مایوس و منصرف شدند.
بدین ترتیب، کماکان آب مصرفی اهالی تهران، به وسیله قناتها و آب انبارها، چاهها، رودخانه ها، نهرها و جویهای غیر بهداشتی و کثیف تامین میشد. آب، در جویها و نهرهای آزاد عبور میکرد و فشاری نداشت تا به سطح بالاتر از مسیر خود برسد. از این رو ساختمان خانه ها را دو سه پله پایینتر از سطح کوچه بنا میکردند، تا آب سوار بشود. از کوچه هم آب را به وسیله تنبوشه(تنپوشه: یعنی استوانه های ده، دوازده سانتی متری سفالینی که داخل هم جفت میشد و با گل آهک زده آب بندی میگردید، به سر حوض و آب انبار میرسانیدند. گاهی برای هر یک از آنها، مجرائی جداگانه میکشیدند یا با یک مجرا به پای حوض آورده، از آنجا توسط حوضچهای، مجراهای حوض و آب انبار را جدا میکردند.
بابستن در یک مجرا و گشودن در مجرای دیگر، کار صورت میگرفت. در جلو راه آب کوچه، با حدود بیست سانتیمتر فاصله از جوی، پنجرهای کار گذاشته میشد تا اولاً- مانع ورود آشغال به داخل شود. ثانیاً- مجرایشان در لج و لجبازیهای همسایگی، کور نشود یا نتوانند گونی، کهنه، آجر و … در آن فرو کنند. کار دیگر صاحبخانهها، علاوه بر ملاحظه پاکی، خرابی آب و باز کردن و بستن در راه آب و جلوگیری از بازماندن راه آب و غیره، تمیز نمودن آب بود که پس از آبگیری، با غربال و سرند، اول آشغال و زواید روی حوض و احیاناً روی آب انبار را میگرفتند. سپس کمی خاکستر، مقداری آهک، بادیهای ذغال و کاسهای سرکه در آن میریختند و میگفتند اینها، هم «لرت» آب را میگیرد هم تاری و گل آلودی آن بر طرف میسازد و هم آن را برای خوردن، پاکیزه و گورا کنند.
یادداشت روز- علی کریمیان زیندانلو
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال نظرات