نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
یک زمانی تک مصرع “فیتیله فردا تعطیله” خیلی حرمت داشت، انگار خوشمزه ترین تی تاب دنیا خورده شده باشد ذوق زده از تعطیلی ناخوانده هزار برنامه تفریحی و غیر تفریحی گذاشته می شد ولی حالا نام تعطیلی که می آید می توان گفت بازم همان همیشگی و نمی دانی ته دلت خوشحال باشی یا نگران. به هر حال این تعطیلی یکهویی اول هفته گوارای وجودتان. گوارا نگوییم چه بگوییم! *** راستی دیدید دو هفته پیش چقدر داد و بیداد الکی راه انداختید که آی ملت به نماینده هنرمندان و ورزشکاران و رسانه ها فرصت صحبت در جلسه دیدار نخبگان با رئیس جمهور داده نشد؟ دیدید چقدر الکی مسئول اول استان را متهم کردید که شما را نادیده گرفته اند؟ حالا بروید خجالت بکشید. چرا؟ چون درست است که مشکلات تان را در حضور رئیس جمهور یک مملکت نگفتید و غر الکی نزنید ولی حالا می توانید به محضر استاندار یک استان بروید و حرف های توی دلتان را بگویید. چطور؟ مگر نشنیدید؟ استاندار گفته به این بر و بچ بگویید اصلا غصه نخورند که ما مثل شیر هستیم، یک وقتی بهشان می دهیم بیایند درد دل های شان را پیش ما بگویند. دیدید چقدر بی چشم و رو هستید؟ دیدید چقدر زود قضاوت می کنید؟ دیدید محبت های استاندار غریب خراسان شمالی را ندیده می گیرید؟ اصلا گیریم شما می رفتید و حالا مسعود خان می فهمید که دردتان چیست! چه فایده ای داشت؟ ولی حالا “نوری” استان می شنود، شاید باز هم فایده ای نداشته باشد ولی در عوض حرف خانه را به بیرون نبردید. این بهتر نشد؟ قشنگ تر نشد؟ دوستانه تر نشد؟ می دانید چند نفر می خواهند از نزدیک رئیس استان را ببینند و نمی توانند؟ میدانید چقدر سرشان شلوغ است و وقت شان کم؟ ولی برای شما وقت می گذارد و شما را بالاخره روزی به حضور می پذیرند! بروید حالا در خلوت خودتان به کارهای بد و غرولندهای همیشگی تان فکر کنید. ای بابا ما هر چه هیچی نمی گوییم شما … **** حالا بر اعصاب نداشته مسلط شویم و کم کم برویم سراغ تیترهایی که این مثلا اصحاب رسانه در این دو هفته منتشر کرده اند. یعنی نگذاشتند یک هفته از آن همه افتتاح و حال خوب این را داریم و این را درست می کنیم و این همه ما خوبیم بگذرد و دوباره شروع کرده اند از نداری و نداشتن و این ها می نویسند. بابا آن همه افتتاح داشتیم و اتفاق های قشنگ قشنگ افتاد منصف باشید شما هم دیگر! بگذارید حداقل کمی بیشتر با این ربان های بریده شده خوش باشند. راستی برق خانه های شما می رود یا فعلا بابابرقی ها حساب شما را کتاب نکرده اند؟ دوست دارم بدانم شما جزو آن مشترکان نظرکرده هستید یا بعد از سفر دکی قطع تان می کنند؟ برق تان را البته! **** با دلار چه می کنید؟ ها به دلار نمی رسید؟ از ریال بنویسم؟ می خواهید اصلا دلار و ریال را بی خیال شویم و از سکه و طلا بنویسم؟ آن هم نمی شود؟ پس بیاییم از امید بگوییم؟ شاید از امید بگوییم بالاخره دلار و سکه و طلا آمد پایین تر و ریال و تومان رفت بالاتر! دشمن ناامید باشد. حداقل هر چند تا خانواده چند تایی «امید» دور و برشان دارند که از آن بگویند، پس بیایید از همین امروز به پویش از «امید» گفتن بپیوندیم! می خواهم بروم سراغ تیترها ولی این زندگی گل و بلبلی که دور هم داریم نمیگذارد و باز برمیگردم سر خانه ی اول. پروفسور این استان که ذهنش هی بپرد این ور و آن ور وای به روز شما عادی ها! البته ما حق داریم ولی شماها نه، گفته باشم!
/۳۵درصد نوجوانان خراسان شمالی لبنیات کافی مصرف نمی کنند بعد وقتی گرون تر بشه همین شماها میگید لبنیات گرون شده نمی تونیم بدیم بچه هامون بخورن، این لوس بازی های نسل آلفا و دلتا و بتا رو ولش کنید، یه لقمه پر و پیمون لبنیات واسشون بگیرید دو تا چک بزنید بدید بخورن. والا جلوی اینارو نگیرید فردا می خوان به ما لبنیات بخورونن. چی؟ تنبیه بدنی ممنوع شده؟ قایمکی چکو بزنید، تا وقتی فیلمتون لو نره مشکلی نیست! اون با من!
/شاخص روزانه آلودگی هوای بجنورد در وضعیت ناسالم قرار دارد یعنی این هوا سالم بود، بود، بود، یهویی فردای رفتن بعد دکی مسعود این طور وا داد؟ اصلا این غریب نوازی مردم خراسان شمالی از دیرباز تا کنون در خون و وجود و آب و هوای ما بوده و هست. بابا وقتی مسعود خان این جا بود یه رخی نشون می دادی بفهمه چه یلی هستی واسه خودت هوا.
/خاموشی های پردردسر در خراسان شمالی؛ بازگشت به «والور» والور چشه؟ زمان ما والورم نبود، فانوسم نبود، شمعم نبود، اول شب می خوابیدیم تاریکی نبینیم! مصرف برق هم نبود، شماها خوشی زده به دلتون دیگه به والور هم توهین می کنید. هیزم جمع کنید یاد بگیرید چطوری با سنگ آتیش درست کنید دو روز دیگه معلوم نیست چی میشه ها از ما گفتن بود! چی؟ الان زندگی در شب جریان داره؟ الان یه عده شب کارن؟ نشنیدی مگه داداش مسعودمون چی گفت؟ گفت اول شب مثل قدیما بخوابید مشکل ناترازی انرژی حل میشه. تازه واسه سلامتیتونم خوبه، دکی به فکرتونه بده؟
یه چیز دیگه، میگن برای نسل آینده باید انرژی باقی گذاشت، برادر من نسل آینده الان دارن توی گهواره هاشون یخ می زنن راه به راه درمانگاهن. بعدشم چی؟ مگه معاون وزیر نگفته بود وضع برق این استان خوبه حتی میشه صادر کرد؟ چطور میشه بعد رفتن رئیس دوباره قطع کنتون وصل میشه؟
/رشد ۷ درصدی بهره برداران بخش کشاورزی خراسان شمالی خوبه یه فکری هم برای رشد حمایت از بخش کشاورزی کنید. مرسی
/قطع برق مشکلات زیادی برای کشاورزان ایجاد کرده است اصلا حمایت نمیخواد، همون برقشونو قطع نکنید که خسارت نخوره بهشون دمتون گرم. مرسی!
/عملیات اجرایی اکتشاف «نفت و گاز» در کپه داغ آغاز شد سرمایه گذارش فلنگ رو نبنده دوباره؟ نه؟
/سیاه چادرهای خراسان شمالی در انتظار پنل خورشیدی اهالی سیاه چادرا گوشت استان و کشور رو تامین می کنن بعد یه پنل خورشیدیشون نشه؟ پس چی شد می گفتید به همشون پنل میدیم؟ ها؟ ها؟ بده اون لنگه کفش منو، بده گفتم!
/۵۱۰ هزار لیتر سوخت مایع در خراسان شمالی صرفه جویی شد میگم ها وقتی با افتخار از صد در صد گازرسانی به شهرک صنعتی، منطقه ویژه اقتصادی، واحدهای گلخانه ای و دامپروری می گید حداقل گاز رو واسه تولیدکننده های خصوصی و کوچیک چند صد برابری نکنید. آقا، نکنید خو مسئول، عزیز دل برادر!
/افزایش ۳۰ درصدی مصرف گاز در خراسان شمالی می خواید به جای حل و ریشه یابی و پیدا کردن دلیلش قطعش کنید روی همشون تا درس عبرت بشه واسه سایرین؟ شما قطع نمی کنید بگم بابا برقی بیاد قطع کنه ها؟ تعارف نکنید توروخدا، اینقدر محفوظ به حیا نباشید. ای ناترازی مگه این که دستم بهت نرسه!
/نادیده گرفته شدن زیرساخت های گردشگری عبوری در بجنورد خدا خیرت بده شهردار، بالاخره یکی فهمید لازم نیست مسافری رو مجبور کنیم بیاد چند روزی توی استان مون بمونه! بالاخره قراره بخت ورودی ها و خروجی های استان باز شه و ایجاد جاذبه گردشگری و موندن حداقل چند ساعتشون از همین جا آغاز شه. باریک شهردار، باریک
/خطر ریزش ساختمان های ناایمن بیخ گوش مالکان بجنوردی بعد منظورتون از ساختمون های نا ایمن چیه؟ این نا ایمنی وقتی شامل بیمارستان و پاساژ و تالار و اینا میشه که خیلی دارک میشه قضیه. یعنی چی که مالکان با وجود تذکرهای زیاد بی خیالن. یه تسهیلاتی، طرح تشویقی، بودجه ای چیزی بذارید جیبشون برن ایمن سازی کنن خراب نشه سر مردم. گوش نکردن دو تا چک بزنید درست میشن. والا
/طرح جمع آوری تابلوهای تبلیغاتی مزاحم در بجنورد آغاز شد آخیش احساس می کنم تمام مشکلات شهری مون حل شد. بازم مرسی که هستید!
/استخر گرمه پروژه ناتمام ۱۵ ساله این بچه ی نا تمام دیگه نوجوونی رو رد کرده و رو به فرسودگی میره. الان دیگه فکر تموم کردنش نباشید به نظرم، اونو بکوبید از نو بسازید. بهانه هم زیاده مثلا بگید می خوایم خوشگلش کنیم. خواب ورزشی ها سنگینه گویا، به قدمت ۱۵ سال آقا ۱۵ سال.
/استاندار خراسان شمالی تاکید کرد: خودکفایی راهی برای جلوگیری از مهاجرت هوم، باشه!
/مجموعه ورزشی بانوان گلستان شهر در دهه فجر به بهرهبرداری میرسد فقط یه سوال؟ مدیرکل ورزش موقع بازدید از این مجموعه کجا بود؟ جای مهم تری بود؟ حله حله!
/رونمایی از یک طرح تحقیقاتی و ۲ محصول پژوهشی پتروشیمی خراسان همینجوری الکی دلم واسه بسته های پیشنهادی شورای شهر تنگ شد، چرا دیگه بسته پیشنهاد نمیدن پس؟
/۱۲۰ هزار میلیارد ریال تسهیلات به صنعت خراسان شمالی اختصاص یافت کفاف این همه مشکلات شون رو می ده؟ اگه می ده که هیچی دیگه. نمیده نه؟ حالا بازم دستشون درد نکنه.
/فرسودگی تاسیسات شهر بجنورد عامل ترکیدگی لولههای آب این همه آسفالتی که ریختن همینجوری وسط خیابون چی میشه پس؟ باز می خواید بکنید؟ چاله چوله؟ جاله ژوله؟ هیچی دیگه! همین.
/توقیف ۱۸ دستگاه موتور سیکلت مختلف در جاده باباامان خوب تون شد؟ حالا برید هی تک چرخ بزنین، ویراژ بدید، یه وری بشینید، روی دستاتون واستید، غلت بزنید! چی؟ پیستی ندارید که برید انرژی تونو تخلیه کنید و مهارت هاتونو نشون بدید؟ به ما چه؟ به مسئولان چه؟ میخواستید مهارت نداشته باشید. کمربند من کجاست؟ هان؟
/سرپرست دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی: افراد مبتلا به بیماری تنفسی در مکان های عمومی و شلوغ حضور پیدا نکنند متوجه شدید؟ چقدر دیگه مسئولان عزیز ما باید راهکار بدن؟ چقدر دیگه باید شرایز رو واسه زیست شما مهیا کنن؟ نرید توی جمعیت دیگه
/شوک های پی در پی در بازار میوه بجنورد؛ دلایل گرانی چیست؟ بخور و بخواب راه انداختید معلومه که همسایه دلش واسه شما نمیسوزه، میوه رو بقیه تولید کنند ارزونم بدن؟ چی بستر تولید بعضی میوه ها توی استان مهیا نیست؟ به ما چه؟ شماها مصرف کننده غرغرویید!
/هوای بجنورد و شیروان برای گروه های حساس ناسالم شد به نظرم حالا که نمیتونن هوا رو از ناسالمی بیرون بیارن، بهتره برای گروه های حساس یه فکری بشه، مثلا بگیم بچه ها حساس نشید باشه؟!
/چراغ جشنواره قصه گویی خراسان شمالی روشن شد یکی بود، یکی نبود، یه استانی بود که گرچه آه در بساط نداشت ولی یه عالمه هنردوست و هنرمند کوچیک و بزرگ داشت که قلم شون وقتی بزرگتر میشن معمولا از سختی زندگی میشکنه ولی از کجا معلوم شاید قصه های این بچه ها پایان خوش داشت و کلاغشون بالاخره به خونشون رسید. والا.
قرار نبود اینجوری توی رسیدن و نرسیدن کلاغ به خونش تموم شه افاضه های امروز، ولی همین است که هست. بدرود
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال نظرات