ریشه شناسی واژه « بخشی» در فرهنگ موسیقایی شمال خراسان

بخشی در منطقه شمال خراسان به کسی گفته می شود که هنگام نواختن دوتار آواز هم بخواند

بخشی در منطقه شمال خراسان به کسی گفته می شود که هنگام نواختن دوتار آواز هم بخواند . نام بخشی معمولاً ساز دوتار را تداعی می کند که همیشه از دوش او آویزان است و آوازش فقط با این ساز همراهی می شود و نه هیچ ساز دیگر ؛ چنانکه به قوشمه نواز بخشی نمی گویند و هکذا سایر نوازندگان.

اگر بخواهیم تعریفی کوتاه و ساده از بخشی به دست دهیم جمع همین دو ویژگی کافی است. اما در عرف منطقه شمال خراسان لقب بخشی به کسی اطلاق می شود که خود هم دوتار می سازد ، هم می نوازد ، هم شعر می سراید، هم می خواند و هم روایتگر فرهنگ و تاریخ گذشتگان است و از نظر اخلاقی و انسانی و بزرگ منشی نیز از محبوبیت خاصی بین مردم برخوردار است . این نامواژه در میان گویشوران فارسی و ترکی و ترکمنی و کردی و تاتی منطقه شمال خراسان که عموماً در شهرهای اسفراین ، بجنورد و شیروان و قوچان و درگز و مناطق ترکمن نشین ساکن اند به معنای یکسان به کار می رود.

ویژگی ممتاز ساز دوتار در میان بخشیان ، ریشه در فرهنگ موسیقایی ترکمانان دارد که بیشتر از سایر اقوام بدان مأنوس اند. بخشی های ترکمن همواره شادیها ، دردها ، آمال و آرزوهای خود را با دوتار که در زبان ترکمنی تامدرا ( تنبور) می گویند بازگو کرده اند. آنها از گذشته های دور به عنوان مبلغان دینی، در اجرای رساندن پیام اغوزخان در کنار نواختن دوتار به این ساز رسالت خاصی بخشیده اند . این آداب در بین این قوم از دوره اوغوزخان شروع شده و توسط اوزان تعمیم یافته و از طریق آنها تا به امروز به بخشی ها سپرده شده است. به این ترتیب بخشی یا در اصطلاح ترکمنی « باغشی» در حفظ و حراست از تاریخ و ادبیات ملی ترکمن هم به عنوان واعظ و اندرزگو و هم در حکم مبلغ عقیدتی نقش مهمی در تحکیم آداب و رسوم و اعتقادات ترکمن بازی کرده است .

بر اساس منابع تاریخی، در ایامی که نگارش کتبی وجود نداشت بخش اعظم میراث شفاهی فرهنگ ترکمنی به دست بخشی ها ثبت می شد. یعنی بخشی ها بودند که رسالت عظیم انتقال روایات، داستان‌ها و به عبارتی ادبیات و تاریخ غیر مکتوب قوم ترکمن را به نسل های بعد به دوش می کشیدند. نخستین گروه از این مردان بزرگ را می‌توان دده قورقود یا قور قود آتا قهرمان و پیشگوی دوره اوغوز دانست که با دوتار یا قوپوز خود داستانهای عامیانه اوغوزها را از خود به یادگار گذاشته است.

در واقع بخشی ها زبان گویای مردم ترکمن و از نخبگان این قوم بوده اند. آنها از قدیم الایام به عنوان موسیقیدان ، روایتگر، درمانگر ، روحانی ، با سواد، پیشگو و عالم ، معلم و استاد ، قاضی و کدخدا ایفای نقش کرده اند. قدرت و نفوذ بخشی ها چندان بوده که فریادگر مبارزات توده های مردم بر علیه ظلم و ستم فئودال ها و ارباب ها و سلاطین و دولتمردان خودکامه بودند و بر ضد زورگویی ها و بیدادگری های آنها به پا می خاستند . خدمت بزرگ اینان در طول تاریخ در ایفای نقشهای خویش٫ افشاگری زورگویان و ستمکاران و طرفداری از مظلومان و ستمدیدگان و تشویق همگان به مقاومت در برابر خداوندان زر و زور بوده است و گاهی نیز به بیان ترنم عشق صادقانه و محبت حقیقی، تسلی مردم در برابر شرایط و حوادث روزگار و دعوت به صلح و صفا و انسانیت می پرداختند. آنها معمولاً آزادی رأی و عمل داشتند و زیر مهمیز هیچ قدرتی نبودند و استقلال رأی و آزادی عمل خود را مرهون کمک‌های مردم بودند که تحت عنوان اعانات و امثال آنها پرداخت می شد.( مقدمه ای بر موسیقی ترکمن، ص۲۳) .

علیرغم گستردگی رسالت یک بخشی در جوامع ترکمن، این واژه بعدها در گذر زمان محدویت معنایی پیدا کرد . یعنی بخشی نقشهای مهم و متعدد خود را به تدریج یکی پس از دیگری از دست داد. اکنون مفهوم این واژه به موسیقی گری تقلیل یافته به طوریکه ترکمنها به بخشی « سازلی دِستان چی لر » یعنی راویان دوتارزن نیز می گویند.

در مورد وجه تسمیه این واژه ، روایت های عامیانه می گوید : «بخشی» یک واژه ایرانی است که از ریشه فعلی « بخشیدن» آمده است. این ریشه فعلی در دو مقوله دستوری به کار رفته است :
در مقوله اسم مفعول به معنای بخشیده شده، بخشی کسی است که خداوند به او بخشش و موهبتی عطا کرده تا بتواند بخواند، بنوازد ٬ شعر و داستان بسراید و آنها را با نواختن دوتار خود نقل نماید یا به آواز درآورد (فرهنگ جامع موسیقی ایرانی جلد ۱، صص ۱۲۵ و ۱۲۴ ).
همچنین، بخشی در مقوله اسم فاعل به معنای بخشنده، نوازنده ای است که هنر خویش را برای جامعه ارزانی داشته و آثار خود را نه فقط برای فرونشاندن احساسات درونی خود بلکه با الهام گرفتن از حوادث و رخدادهای گوناگون ، احساساتی نظیر عشق دلدار، زیبایی طبیعت، غم و شادی , بیان قهرمانیها و تعریف حوادث غیرمترقبه به صورت اشعار آهنگین در صدای دوتار بیان می دارد.

اما واقعیت این است که بخشی در اصل واژه ای است چینی به صورت پو- شیه pu-sih و در چینی کهن بَکشی به معنای معلم دینی بودایی است که به همین معنا به زبانهای ترکی و مغولی راه یافته است و در ترکی به صورت بغشی یا بخشی و در زبان مغولی به صورت بغسی و بغشی درآمده است. گروهی آن را از اصل سنسکریت «بهیک سهو » به معنای روحانی بودایی می‌انگارند.

پروفسور احمد جعفر اوغلو در فرهنگ اویغوری باستان برای بخشی دو منشأ ذکر می کند . او بخشی به معنای معلم را از سنسکریت و بخشی به معنای استاد را از چینی می داند؛ اما اصل این واژه یکی و چینی است و در زبان ترکی به معنای معلم روحانی بودایی ، استاد ، معلم ، پزشک، روحانی ، جادوگر و شَمَن به کار رفته است. این واژه بعدها پس از سده سیزدهم میلادی از زبان مغولی به معنای نویسنده و منشی و به ویژه به معنای محرر خط اویغوری که برای نگارش زبان مغولی به کار میرفت به زبان ترکی راه یافته است( جامع التواریخ، جلد ۳ واژه نامه، صص ۲۳۲۰ و ۲۳۱۹ ). واژه بخشی به معنای محرر و منشی و دبیر فقط توانست در قاموس زبان شفاهی و متون کهن ترکی باقی بماند. کمااینکه در زبان ترکی امروزی کاربرد ندارد.

ولی در منطقه شمال خراسان واژه بخشی به مفهوم جامعی که در زبانهای بومی آن رایج است و نوازندگان واجد آن ویژگیها را از سایرین متمایز ساخته، از زبان و فرهنگ ترکمنی وارد شده است که تاریخچه آن بازنمایی گردید. زیرا این منطقه در جوار و همسایگی دهستان جرگلان ، مناطق ترکمن نشین مانه و سملقان ، استان گلستان و کشور ترکمنستان قرار دارد و این قرضگیری واژگانی و معنایی ناشی از مراودات اجتماعی و تبادلات فرهنگی بین ترکمانان و اقوام ترک و کرد و فارس و تات در منطقه می باشد.

استان من استان فرهنگ ها