نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
جمعه ها زیر آسمان شهر در حوالی بجنورد همهمه ای در جمعه بازار فروش پرندگان و حیوانات به پاست، بازاری پر رمز و راز و به دور از چشم های دستگاه های نظارتی و بهداشتی. پیر و جوان قفس به دست صدا را در گلو می اندازند و در حال جلب مشتری هستند. جمعه بازار […]
جمعه ها زیر آسمان شهر در حوالی بجنورد همهمه ای در جمعه بازار فروش پرندگان و حیوانات به پاست، بازاری پر رمز و راز و به دور از چشم های دستگاه های نظارتی و بهداشتی.
پیر و جوان قفس به دست صدا را در گلو می اندازند و در حال جلب مشتری هستند. جمعه بازار پرنده فروشی بجنورد را می گویم که هر خریدار و فروشنده یا به اصطلاح آنهایی که عشق پرنده دارند به این مکان و حاشیه شهر سرازیر می شوند.
صبح یک جمعه زمستانی به اتفاق همراهم راهی جمعه بازار پرنده فروشی ها در حاشیه شهر ( میدام دام ) بجنورد می شوم تا از نزدیک شاهد پرنده های اهلی و وحشی باشم که شوق پرواز در سر دارند اما بالهایشان بسته است وکنج قفس کز کرده اند.
اگر چه هوا سرد و ابری است و مثل پرندگان دلش گرفته وقصد باریدن دارد اما بازار خرید فروش پرندگان داغ داغ است.
در ظاهر اسم بازارخرید و فروش پرنده ها است اما حیوانات دیگر از جمله سگ ، خرگوش ، مرغ و خروس و مرغابی در میان پرندگان دیگر به فروش می رسد.
عده زیادی ضلع شمالی میدان دام بجنورد را پیاده و سواره اشغال کرده و قفس به دست در به در دنبال مشتری هستند بدون اینکه خطر کمین کرونا دغدغه کسی باشد.
بازاری که قیمت کبوتر ها از ۳۰ هزار تا یک میلیون تومان بنا به ظاهر و اسمشان متغیر است.
از همه قشر در بین افراد دیده می شود و برخی نیز لابلای گپ و گفت در باره قیمت پرندگان چیزهای ممنوعه نیز به فروش می رسانند.
قدم به قدم قفس های پرندگان روی هم گذاشته شده اند و انواع پرندگان که بیشتر کبوتر هستند از فرط سرما گوشه قفس کز کرده اند و منتظر یک فرصت تا خود را از اسارت برهانند و آزادی را تجربه کنند که البته بعضی از کبوتران حین جابجایی و فروش از فرصت استفاده می کنند وبال می گشایند و آزادی را تجربه می کنند.
در میان صدای پرندگان و مرغابی ها واق واق سگ ها با نژاد های مختلف هم به گوش می رسد و صاحبانشان در حال متقاعد کردن مشتریان برای خرید هستند.
وقتی با همراهم همچنان در حال قدم زدن لابلای پرنده فروشی ها هستم با صحنه های عجیب و غریبی روبه رو می شوم .
در کمال تعجب با یک فروشنده پرنده ای مواجه می شوم در کمال خونسردی حین چانه زدن با مشتری در حال مصرف مواد است .کمی آن طرف یک نفر هم که حال ناپایدار دارد خواستار خرید یک نوشیدنی تگرگی آن هم در هوای سرد زمستانی از فروشنده سیار است .
وقتی با یکی از خریداران پرنده هم کلام می شوم به نکته جالبی پی می برم آن هم اینکه اغلب کبوتر ها از آن فروشندگان نیست در واقع پشت بام خانه شان آنها را به دام انداخته اند و حالا در حال فروش به دیگران هستند.
قیمت کبوتر ها بنا به شکل و ظاهر و اسمشان از ۳۰ هزار تا یک میلیون تومان می رسید.
لابلای پرندها هم انواع خرگوش باقیمت های متفاوت نیز به چشممی خورد و مشتری خاص داشتند.
قیمت انواع بوقلمون ها هم خیره کننده بود و تا مرز نیم میلیون می رسید. در میان پرنده فروش ها بازار چایی و باقالی فروش ها هم داغ و درآن هوای سرد گرما بخش بود.
به گفته مراجعه کنندگان ساعت کاری بازار پرنده فروش ها هم از ۹ صبح جمعه ها شروع می شود و تا بعدازظهر ادامه دارد. عقربه های ساعت بی توجه به هیاهوی اطراف همچنان در حال تیک وتاک است و با آن که روز از نیمه می گذرد اما همچنان مراجعه کنندگان در حال رفت وآمد به این بازار پر رمز و راز هستند .
یکی با قفس پر از پرنده وارد بازار ودیگری نیز با قفس خالی از آن خارج می شود. در لابلای فروشندگان هر چند وقت یک بار صدای گوش خراش خروس و مرغ هایی که به زور از یک قفس به قفس دیگر با پای بسته در حال انتقال بودند نگاها را به خود جلب می کردند.
به گفته یکی از فروشندگان مرغ و خروس گویا با دیدن افراد چاقو به دست متوجه خطر بیخ گوششان می شوند و جیغشان به آسمان بلند می شود.
برخی مراجعه کنندگان جمعه بازار در این شرایط کرونایی نصف و نیمه ماسک بر چهره دارند اما از فاصله اجتماعی بینشان خبری نیست و شانه به شانه در حال سبقت از سایر رقبا در حال خرید و فروش پرنده و حیوان خود هستند.
سوز سرما هر لحظه مثل سوزن رهگذران را نیش می زند اما آنها را از تماشا و خرید و فروش پرندگان اهلی و وحشی و همچنین حیوانات مثل سگ و خرگوش باز نمی دارد. بعد از ساعاتی گشت و گذار جمعه بازار پرنده فروشی ها را پست سر می گذارم اما همچنان صدای پرندگان با بالهای بسته در قفس که شوق پرواز دارند به گوش می رسد و همچنان امید به آزادی دارند.
استان من استان فرهنگ ها
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال نظرات